روانشناسی کودک
مطالعه در چگونگی بدست آوردن توانایی تثبیت ذهنی کمیتها که پیاژه آن را نگهداری ذهنی نامیده است، بطور تجربی و با روش بالینی ، تنها توسط ژان پیاژه انجام شده و دیگران آن را ادامه دادهاند.
پیاژه در روانشناسی بالینی، دیدگاهی را ارائه دادهاست که طی آن به پدیدآیی و چگونگی تحول فرآیندهای روانی توجه جدی شدهاست. در نظر او بین تحول در زمینه شناختی و تحول در زمینه انفعالی (احساسی و هیجانی) ، همگامی وجود دارد.
در نظر پیاژه ، ساختمان روانی فرد به تدریج و در اثر تعامل با محیط بنا میشود. نظام روانی و ذهنی از پیش ساختهشده نیست، بلکه تعامل زمینۀ زیستی و تعاملهای محیطی و تفویضهای اجتماعی ، آن را به تدریج در فرد بنا میکند.
در واقع ، یک نوع هماهنگی و همسازی بین عوامل داخلی و خارجی ، تحول روانی را هموار میسازد. پیاژه یک روانشناس شناخت نگر است. او انسان را به در برخورد با محیط ، منفعل فرض نمیکند. بلکه مطرح میکند که انسان بر محیط اثر میگذارد و اثر نیز میپذیرد.
ادوار تحولی
در طول تحول ، ساختهای روانی و ذهنی یکی پس از دیگری در فرد تهیه و به استقرار میرسد. نکته مهم در تبیین تحول روانی- ذهنی کودک ، توجه به تحول تدریجی و ساخته شدن ساختها و تواناییها در طی مراحل است. پیاژه دورههای تحول روانی را به سه دوره اصلی تقسیم کرده است:
دوره حسی و حرکتی ، از تولد تا 2 سالگی
دوره پیش عملیاتی و عملیاتی ، از 2 سالگی تا 12 - 11 سالگی.
دوره انتزاعی ، از 12 - 11 سالگی به بعد
نگهداری ذهنی
در دوره دوم و در نیمدوره دوم این دوره ، در زمینه روانی و ذهنی فرد ، ظرفیت جدیدی بوجود میآید که طی آن ، کودک به خصوصیات و مشخصات اشیا ثبات میبخشد. تثبیت کمیت و ثبات بخشیدن به خصوصیات اشیا در نظر پیاژه ، نگهداری ذهنی نامیده میشود.
در نیمدوره قبلی ، نیم دوره پیش عملیاتی ، خصوصیات اشیا اعم از خصوصیات فیزیکی و هندسی برای کودک وضع ثابتی ندارد. پیشرفت بزرگی در نیمدوره عملیاتی در کودک حاصل میشود که بر اساس آن میتواند به دنیای خارج و به خصوصیات اشیا ثبات و دوام ببخشد.
این ثبات ، نشانه ساخته شدن ملاکهای ثابت و نامتغیرها در ساخت فکری کودک میباشد. وقتی در شکل ظاهری اشیا و در ترتیب قرار گرفتن و ارتباط عناصر با یکدیگر ، تبدیل بوجود بیاوریم، کودکی که واجد نگهداری ذهنی است، انسجام و تغییر ناپذیری در جریان تبدیل را حفظ میکند، در غیر اینصورت تحت تاثیر شکل ادراکی قرار میگیرد و نمیتواند خصوصیات شی را درست در ذهن نگهداری کند.
پایه و اصول نگهداری ذهنی
عملیات
نگهداری ذهنی ، منتج از ذهن عملیاتی است. ذهن عملیاتی ، ذهنی است که وجوه مختلف و خصوصیات اشیا را بهم مرتبط و هماهنگ میکند و آنها را به صورت یک نظام کلی ، یکپارچه ترکیب میکند. مشخصه عملیات متقابل آن است که وقتی عملیات اول با عملیات متقابل ترکیب میشود، هم ارزی و تعادل بوجود میآید. تغییراتی که در عملیات انجام میگیرد، همواره با یک نامتغیر است.
نامتغیر ملاک تغییر ناپذیری ذهنی کودک است که به نگهداری ذهنی منتج میشود. پس نگهداری ذهنی ، نشانه روانشناختی تکمیل یک ساخت عملیاتی است. نکتهای را باید درباره تفاوت عملیات و عمل متذکر شد. عمل رفتار قابل مشاهده است که الزاما بازگشت پذیر نیست اما عملیات ، یک عمل ذهنی بازگشتپذیر است.
بازگشت پذیری
پایه اصلی نگهداری و تثبیت ذهنی است. بازگشتپذیری ، امکان بازگشت به نقطه شروع است. این امکان به دو شکل ذهنی و عملی متجلی میشود. در بازگشت پذیری ذهنی، کودک میتواند در ذهن عملیات بازگشت پذیر انجام دهد یعنی به نقطه شروع برگردد. در بازگشتپذیری عملی که مبتنی بر بازگشتپذیری ذهنی است، کودک در عمل ، عملیات بازگشتپذیری انجام میدهد. بازگشتپذیری ، موید وجود یک تعادل دائمی میان درونسازی در روانبنه و منطبق ساختن روانبنه به اشیا است.
استدلالهای کودک در نگهداری ذهنی
پیاژه ، استدلالهای کودک را در زمینه نگهداری ذهنی بر سه قسم میداند:
استدلال این همانی
در این استدلال ، کودک با توسل به مکانیزم بازگشتپذیری حکم میکند که یک شی همان است، حتی اگر تبدیل در وضعیت ظاهری آن بوجود بیاید. مثلا اگر گلوله خمیری را به شکل سوسیس لوله کنیم، کودک به کمک این استدلال آن را با حالت قبلی، برابر میداند.
استدلال به صورت عمل عکس
در این استدلال کودک در مقابل شکل ظاهری ، شکل مقابل را در نظر میگیرد و حکم به تساوی میدهد.
استدلال به صورت جبران
در این استدلال یک مقدار در مقابل مقدار دیگر جبران میشود. مثلا کودک دو خط را برابر تشخیص میدهد. کودک به کمک این استدلال اعتقاد دارد که بلندی یک طرف خط ، کوتاهی طرف دیگر را جبران کند.
روش آزمایش در مورد ارزیابی نگهداری ذهنی
روش پیاژه برای مطالعه تواناییهایی شناختی ، روش مخصوصی است که آن را روش بالینی نامیده است. پیاژه معتقد است روش بالینی ، از هر دو روش مشاهده محض و تست استفاده میکند بدون آنکه مشکلات آنها را داشتهباشد.
در روش بالینی پیاژه ، شرایطی برای کودک فراهم میشود که با لوازمی به عمل بپردازد و با مفاهیم خود جواب سوالات را بدهد و استدلال کند. در این روش ضمن مصاحبه با کودک و عمل او بر روی لوازم آزمایشی ، سعی میشود که فکر او قدم به قدم دنبال شود تا به عمق فکر او دسترسی پیدا کنیم.
ویژگی برجسته روش بالینی پیاژه وجود استدلال مخالف ، برای وارسی استدلال کودک است. در این استدلال سعی میشود که از واژههای سطوح کودکی استفاده شود، استدلال مخالف مشخص میکند که آیا این فکر به خود کودک تعلق دارد یا به صورت تصادفی بیان شده است.
معمولا کودکان در مقابل استدلال مخالف آزمایشگر به دو طرف متمایل می شوند: یا دچار تردید میشوند و یا بر عقیده خود استوار میمانند. کودکانی که به سطح نگهداری ذهنی رسیده باشند، دچار تردید نمیشوند و همچنان استدلال خود را تکرار میکنند. تکرار استدلال و عدم تردید در کودک ، نشانه الزام ذهنی در او به شمار میرود.
والدین برای بالا بردن بهره هوشی کودک خود چه کارهایی میتوانند انجام دهند؟
تحقیقات نشان میدهد در سالهای اولیه زندگی ، وقتی که مغزهنوز در حال شکل گیری است. رسیدگی و توجه والدین ، حتی در فعالیتهای ساده مانند بازیها ، به شکلگیری ساختمان مداری پیچیده مغز که برای افزایش هوش ضروری است، کمک موثری خواهد بود.
لازم نیست سعی کنید که به کودکتان با حالت رسمی چیزی یاد بدهید، آنچه که لازم است، ایجاد فضایی تحریک کننده برای یادگیریهای اتفاقی است. کارشناسان پیشنهاد میکنند که این مراحل را عملی سازید:
به چشمان کودک نگاه کنید.
چشمان کودک شش هفتهای شما در هاله 18 سانتیمتری متمرکز میشود. یعنی در حدود فاصلهای که باید او را در جلوی خود نگهدارید و به صورتش نگاه کنید. این کار ارتباط مغزی را در شکلگیری الگوی شناسایی تقویت میکند و به کودک کمک میکند که دنیا را به آنچه که آشناست، آنچه که آشنا نیست، آنچه متفاوت است و آنچه که مشابه است (مهارتهای لازم در یادگیری) ، دستهبندی کند.
با او صحبت کنید.
کارشناسان در آزمایشی پی بردهاند، والدینی که با فرزندانشان طی سال دوم زندگی آنها صحبت کردهاند، بیشترین تاثیر را در افزایش گنجینه لغات کودکانشان داشتهاند. زبان در عملکرد موفقیتآمیز هوش مهم است و فهم و درک فراتر از توانایی گفتن کلمات است.
حس کنجکاوی آنها را تشویق و تحریک کنید.
کودکان با دست زدن به تجربیات جدید و جستجو دنیا را میشناسند. جستجوگران کوچک حتی وقتی در تختشان خوابیدهاند، در جستجوی دنیای جدید هستند. نگاه آنها بر روی اشیا مختلف متمرکز میشود. کودکان کنجکاویشان را با لمس کردن و چشیدن ارضا میکنند.
این کنجکاوی را تشویق کنید و حتی با آنها به جستجو بپردازید. اسباببازی را بردارید آن را وارسی کنید سپس به کودکتان بدهید تا آن را امتحان کند. مانند او چهار دست و پا روی زمین راه بروید.
اشیا را طبقهبندی کنید.
رنگها ، شکلها و اندازهها را برای تقویت فهم و درک کودکان طبقهبندی کنید. کودکان در سال اول زندگی ، تفاوت رنگها را درک میکنند، اما نمیتوانند آن را با کلمات بیان کنند. از او بخواهید که رنگها و اندازههای مختلف را به شما بدهد.
کودکتان را تشویق و تحسین کنید.
وقتی کودک شما برای اولین بار ، یاد میگیرد که با لیوان خودش آب بنوشد، فریاد بزنید: آفرین ، تحسین هنر او نه تنها مسرت را در او بر انگیزید، بلکه ارتباطاتی را که قشر پیشین مغز و قسمت مرکزی مغز (جایگاه احساسات) وجود دارد، تقویت میکند. مغز این ارتباطات را بین 10 تا 18 ماهگی ایجاد میکند.
وقتی شما اولین قدمهای کودکتان را تحسین میکنید، کودک خوشحال میشود و جریانی از مواد شیمیایی عصبی در مغز آزاد میشود که این ارتباطات را تقویت میکند. برعکس اگر با تلاشهای کودک بطور مستمر با بیتفاوتی برخورد شود، مدارهای مغز از تقویت باز میمانند و کودک برای تجربه چیزهایی جدید بیمیل میشود.
بر گرفته از دانشنامه رشد