خصوصیات زنانه و مردانه

یونگ در تفسیر کتابهای نیچه و هرمان هسه و یا اصطلاحاتی که آنها و یا دیگر فرزانگان یا عارفان بکار می بردند ، به کلیۀ خصلتهائی که در خصوص نیازهای مادی بشریت بود نیازها یا حالات زنانه نسبت داد و به کلیۀ نیازها و عواطف بشری که جنبۀ غیر مادی داشته یا انسان را به کمال نزدیک می کرد ،خصوصیات مردانه گفت .

این جملات به طبع افرادی و از جمله خانمها ( بالاخص فمنیستها ) خوشایند نبود و می گفتند چرا هر چیزی که انسان را به مادیات سوق دهد زنانه گفته می شود و مردها آسمانی هستند.

در این خصوص باید دو توضیح ارائه گردد.
اولا همانگونه که در تشریح مسائل گفته شده این حالتهای زنانه و مردانه در هر دو موجود زن و مرد وجود دارد و می تواند بروز کند .
دوما" این یک اصطلاح است و به دلیل تشابه موضوع با زمین و آسمان به اینگونه نقل می گردد.

همانگونه که از آسمان باران می بارد و در داخل خاک دانه ها بارور می گردند و رشد می کنند ، در اثر تماس مرد و زن نیز در داخل بطن خانمها نوزاد شکل می گیرد .لذا زن را به زمین و مرد را به آسمان تشبیه نموده و هر گونه خصوصیت و حالتی که انسان را به زمین و منظور مادیات و تعلقات دنیوی سوق دهد خواص زنانه گویند و هر کیفیت یا حالتی که انسان را به سمت آسمان یا حالتهای روحی ایثار و گذشت و عشق سوق بدهد مردانه گفته شده است . این نامگذاری از دیر باز به خاطر تشابه زن و مرد با زمین و آسمان است که انتخاب شده است .

در این خصوص باید توجه نمود که این خصلتهای زنانه یا مردانه می تواند هم در مرد و هم در زن بروز نموده و شخصیت او را شکل بدهد .(منظور مردانه و زنانه در این مقاله موی صورت برای مرد یا لطافت زنانه نیست . اگر چه در روانشناسی و پزشکی یک نوع طبقه بندی و بروز حالتهای مردانه در زن و حالتهای لطیف در مرد در اثر ترشحات هورمونی داریم .)

دیده شده یا باز هم خواهیم دید که این خصلتهای اصطلاحا" مردانه در زنان بزرگ تاریخ از جمله خانم رابعه یا همسر احمد خضرویه بروز کرده و از آنان بزرگ زنان عارف عصر خود ساخته است .
ابا یزید بسطامی می گوید اگر می خواهید مردی را در لباس زنان ببینید به دیدن همسر احمد خضرویه بروید .
همچنین تعداد مردان بد نام تاریخ بسیار هستند که به خاطر کشور گشائی و منافع مادی خود دست به جنایتهای بسیار زدند و به خاطر وابستگی شدید آنها به مادیات و تعلقات زمینی و خاکی بود که این چنین کردند . لذا خصوصیتهای زنانه در آن مردان بشدت بروز کرده بود .

معهذا خیلی از خانمها به خاطر این نوع نامگذاری گله مند هستند و همانطور که در بالا توضیح داده شد ، دلیل این نامگذاریها به خاطر تشابهات زن و مرد با زمین و آسمان می باشد .

در آثار ادبی و رمانهای نویسندگان بزرگی از جمله هرمان هسه (رمان نویس مشهور آلمانی در دهه1950 _که هنوز هر ساله کتابهایش جزء پر فروشترینها در اروپا هستند .) به صورت اسامی و اصطلاحات مختلف در آثار خود به موضوع شخصیت و خصوصیات انسانها پرداخته و کلیه حالات روحی انسان را در قالب یک رمان و داستان نقل می کند .

البته همانطور که خود نویسنده در ابتدای کتابهایش نوشته است ، 95 درصد انسانها نمی فهمند که من چه می گویم و البته آنان که می فهمند شاید از خود من به مسئله بیشتر آگاه باشند و موضوع را درک کنند ،درک اصل هدف نویسنده مشگل می باشد .

یکی از کتابهای هرمان هسه به نام گرگ بیابان است .در این داستان که شخصیت اصلی آن موضوع انسانی است که بدنبال حقیقت بوده و در پیری هنوز سر در گم می باشد پرداخته است . در این داستان ،نقش اول که یک مرد است و اسم کتاب که گرگ بیابان است منظور همین مرد است و از طریقت خسته شده ، شبی به یک بار شبانه می رود و در آنجا با خانمی به اسم هرمینه که شباهت زیادی به دوست دوران جوانی خود به نام هرمان دارد ،آشنا می گردد .هرمینه به گرگ بیابان می گوید که من کاری می کنم تو عاشق من شوی و تو هم تلاشت رابکن .ولی در آن زمان که عاشق شدی مرا باید بکشی .

در ادامه داستان این مردکه زندگی زاهدانه و عابدانه ای داشته است توسط هرمینه دعوت به زندگی جدیدی می گردد و رقصیدن را یاد می گیرد . او را با دختری به نام ماریا آشنا می کند و همینطورعشق و حساسیت او نسبت به هرمینه زیاد می گردد.و نهایتا در پایان داستان توسط نوازنده کلوپ به او مواد روان گردان داده شده و در توهم به او نشان می دهند که اگر نسبت به هرمینه حسادت و خشم بگیرد و او را بکشد دچار عذاب وجدان می گردد و در صورت دوم اگر به او عشق بورزد به چه آرامشی خواهد رسید .

اکثر مردم با خواندن کتابهای هسه به او اتهام الحاد و انحرافات اخلاقی زدند تا اینکه یونگ در تفسیر کتابهای هسه نوشت :
هرمان و هرمینه از جمله خصوصیات زنانه و مردانه هستند که در هم مرد و هم زن وجود دارد .این خصوصیت زنانه یا هرمینه ، انسان را به مادیات و نفسانیات ثوق می دهد و هرمان یا خصوصیت مردانه به سمت حالات روحانی.

در ابتدای داستان هرمینه به هرمان می گوید باید مرا بکشی ولی در پایان به او نشان می دهد که عشق ورزیدن به او و در کنار او بودن باعث آرامش گرگ بیابان خواهد شد که همان آشتی کردن و در تعادل قرار دادن نیازهای نفسانی و روحانی درونی هر انسان می باشد .

زمانی که حالات نفسانی انسان با حالات روحانی او یک لباس را بپوشند و شخص در درون متحد شده و با خود به وحدت برسد ، عاشق وجود خویشتن یا نور وجودی خود شده و به خود شناسی می رسد .جسم او با روحش متحد می گردد .
او با خود و با تمام حالات روحی خود یکی می شود و اصطلاحا مجرد و یا به مقام تجرید می رسد .


با آرزوی توفیق - آدینه