الهی تو دوستان را به دشمنان می نمایی، درویشان را غم و اندوه دهی و بیمار کنی و خود بیمارستان کنی، درمانده کنی و خود درمان کنی

از خاک آدم کنی و به او چندان احسان کنی، سعادتش بر سر دیوان کنی و به فردوس او را مهمان کنی. مجلسش روضۀ رضوان کنی ، و نان نخوردن گندم با وی پیمان کنی و خوردن آن در علم غیب پنهان کنی.آنگه او را زندان کنی و سالها گریان کنی

جباری تو ، کار جباران کنی.
خداوندی تو ، کار خداوندان کنی.

الهی از پیش خطر و از پس راهم نیست ، دستم گیر که جز تو پناهم نیست.

الهی دستم گیر که دستاویز ندارم و عذرم بپذیر که پای گریز ندارم.


مناجات نامه خواجه عبدالله انصاری