امشب ترا بخوبی نسبت بماه کردم
تو خوبتر زماهی من اشتباه کردم
دوشینه پیش رویت آئینه را نهادم
روز سفید خود را آخر سیاه کردم
هر صبح یاد رویت تا شامگه نمودم
هر شام فکر مویت تا صبحگاه کردم
تو آنچه دوش کردی از نوک غمزه کردی
من هرچه کردم امشب از تیر آه کردم
صد گوشمال که دیدم تا یک سخن شنیدم
صد ره بخون تپیدم تا یک نگاه کردم
چون خواجه روز محشر جرم مرا ببخشد؟

کز وعده عطایش عمری گناه کردم